دانشگاه ادیان و مذاهبپژوهش های ادیانی2345-32302320150220The Evaluation of Religions, Legitimacy Criteriaبررسی معیارهای حقانیت ادیان930111491FAحسن قنبریدانشیار گروه فلسفه و حکمت، دانشگاه ایلام.محمدحسین زارعی محمودآبادیدانشجوی دکتری دین پژوهی، دانشگاه ادیان و مذاهب - مربیJournal Article20131105This article examines three approaches regarding the legitimacy of religions. The first approach considers it meaningless to discuss religions legitimacy, maintaining no positive function for religion; while the second one does it only through two intra religious criteria including individual transfiguration or incarnation of God and revelatory origin of the teachings of a specific religion, criticized in the article as well. The third approach takes the most part of this paper, s discussion, criticizing interreligious criteria. At first, theories considering the founders of religions as the criterion of their legitimacy are mentioned and then it is discussed that what aspect of the founders, characters could be regarded as a criterion of religions legitimacy. The next criterion evaluated is that of religions, teachings to examine whether they are of positive function, rational, coherent, approvable, comprehensive and compatible with the reality. Finally we conclude that if someone does not believe in the divine source of religions, considering them totally humane issues, as a matter of fact, utilizes functionalist criteria to discuss the characters of religions, founders, while someone who believes in their divinity, naturally emphasizes on revelatory criteria and religious experience of the founders. However it should be noted that these criteria are not mutually exclusive to one another, in the other words any religion, being evaluated, that could response to more criteria is of more legitimacy. آیا اساساً معیاری برای سنجش حقانیت ادیان وجود دارد؟ در این نوشتار به سه رویکرد اشاره میشود: رویکرد نخست که بحث از حقانیت را بیمعنا میداند. زیرا برای دین هیچگونه کارکرد مثبتی قائل نیست؛ رویکرد دوم که تنها با معیارهای دروندینی به بحث حقانیت میپردازد. این رویکرد دو معیار برای حقانیت ارائه میدهد که عبارتاند از تجلی یا تجسد منحصر به فرد خدا در یک دین خاص و دیگری منشأ وحیانی داشتن آموزههای یک دین. هر دوی این معیارها نیز نقد شده، ناکارآمدی آنها بیان خواهد شد. بیشترین بحث این نوشتار به رویکرد سوم میپردازد که همان بررسی و نقد معیارهای بروندینی است. ابتدا به دیدگاهی اشاره میشود که بنیانگذاران ادیان را معیار سنجش حقانیت آنها میداند. سپس به تفصیل درباره اینکه چه جنبهای از شخصیت بنیانگذاران میتواند معیار باشد بحث میشود. معیار بعدی که به آن پرداخته میشود معیار آموزههای ادیان است که درباره عقلانی بودن، انسجام داشتن، اثباتپذیری، کارکرد مثبت داشتن، جامع بودن و مطابق با واقع بودن آموزهها به تفصیل بحث میشود و میزان کارآیی هر یک از آنها را بررسی میکنیم. در نهایت به این نتیجه میرسیم که اگر کسی برای ادیان منشأ الوهی قائل نباشد و آنها را صرفاً امور بشری بداند طبعاً معیارهای کارکردگرا در اینجا میتواند کاربرد داشته باشد، اما کسانی که برای ادیان منشأ الاهی قائل هستند طبعاً بر معیارهای وحی و تجربه دینی بنیانگذاران تأکید میکنند. اما به این نکته باید توجه داشت که این معیارها مانعهالجمع نیستند و میتوان گفت هر دینی که در مقام سنجش بتواند به بیشترین معیارها پاسخ دهد حقانیت ببشتری خواهد داشت.https://adyan.urd.ac.ir/article_111491_077a852de68b6e3ad5d4c70597c765be.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبپژوهش های ادیانی2345-32302320140823Symbolism in the Holy Books, with an Emphasis on the Number of Seven in the Verse of Seven Heavens in Quran and the Apocalypse of John in the Bibleنمادگرایی در متن مقدس با تکیه بر عدد هفت در آیه هفتآسمان و مکاشفه یوحنا3148112910FAقاسم پورحسندانشیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطباییمحمدصادق احمدیدانشجوی دکتری دینپژوهی دانشگاه ادیان و مذاهبزینب فروزفردانشجوی دکتری دین پژوهی دانشگاه ادیان و مذاهبJournal Article20140220Comparative study of religion is a new branch of science, almost one-century-old, coming up with new approaches towards religious researches as in the field of comparative theology along with all of its subdivisions. <br />Based on these approaches, at first, this article briefly refers to the principle of symbolism both in Quran and the Bible and then it comparatively surveys the symbolic meaning of the number of seven, coming in the verse of seven heavens in the former and the Apocalypse of John in the latter. Since the Muslim scholars have had less inter-religious approaches in their studies, not so much cases of symbolic interpretations of this number could be found through their works as in those of their western counterparts. From a comparative point of view the conclusion is that the number of seven in both of the holy books conveys two meanings namely perfection and plurality.دینپژوهی تطبیقی از علوم نوینی است که بیش از یک سده از عمر آن نمیگذرد. پس از ظهور دینپژوهی تطبیقی به عنوان یک رشته علمی، عرصههای وسیعی برای بروز و ظهور این رویکرد جدید در پژوهش مطرح شد. یکی از این عرصهها الاهیات تطبیقی با تمامی زیرموضوعاتش است. در این مقاله نخست به اصل وجود نمادگرایی در کتاب مقدس و قرآن اشاره کوتاهی میکنیم و در ادامه به بررسی تطبیقی معنای نمادین عدد هفت در مکاشفه یوحنا در عهد جدید و «هفتآسمان» مذکور در قرآن خواهیم پرداخت. حاصل آنکه چون محققان مسلمان کمتر به مطالعات با رویکرد بروندینی و حتی برونرشتهای پرداختهاند، مجال چندانی برای برداشت نمادین از این عدد رخ نداده، اما در نوشتههای محققان غربی با توجه به اقبال به این رویکرد، که با زمینههای تاریخی ویژهای همراه بوده است، دریافت نمادین از این عدد به وفور به چشم میخورد. اما در مجموع با یک بررسی تطبیقی میتوان به این نتیجه رسید که هر دو کتاب، دستکم از نظر بسیاری از مفسران و محققان، عدد «هفت» را در یکی از دو معنا یعنی «کمال» یا «کثرت» به کار بردهاند. در این نوشته در پی بررسی نمادگرایی در قرآن و کتاب مقدس و به صورت خاص بررسی تطبیقی معنای نمادین عدد هفت در «هفت آسمان» قرآن و مکاشفه یوحنا خواهیم بود.https://adyan.urd.ac.ir/article_112910_616f85b065efe2a018c41fd7c94782ac.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبپژوهش های ادیانی2345-32302320140823A survey on the Conceptual Evolution of Sin in the Hebrew Bibleسیر تحول مفهومی گناه در کتاب مقدس عبری4966111460FAسید مرتضی میرتباردانشجوی دکتری مطالعات تطبیقی ادیان دانشگاه ادیان و مذاهب.حسین سلیمانیاستادیار گروه ادیان ابراهیم، دانشگاه ادیان و مذاهب قم.احسان جندقیدانشجوی دکتری تصوف و عرفان اسلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب.Journal Article20131019The conceptual study of sin in the Hebrew Bible is very important, due to its extensive range of meaning, as it reflects central beliefs and values throughout the alternating periods of Judaism. To get a sense of this term in the Hebrew Bible, it should be studied during the era in which the book was written, in order to achieve its various semantic developments. Throughout the early periods of Judaism, sin was a totally worldly notion; to do anything that God is not satisfied with, an unknown dissatisfaction for human. From the empires era until the destruction of the Temple, the scale of sin was to transgress the commandments of Torah, as a result, any misdeed towards the others such as social corruption, injustice and exploitation of the common people was also considered as sin. After the destruction of the Temple, Torah does not merely emphasize on personal sin but also includes any action considered as sin by the intellect and community. In fact, it could be said that according to the Hebrew Bible, sin has had a gradual semantic evolution throughout the different periods of Judaism that is obtainable through a historical survey on the writing of this holy book.بررسی مفهومی گناه در کتاب مقدس عبری به جهت داشتن وسعت معنایی اهمیت دارد. این واژه در دورههای متناوب یهودیت، منعکسکننده باورهای مرکزی و ارزشهای اصولی است. برای به دست آوردن مفهوم این واژه در کتاب مقدس عبری باید آن را در دوران نگارش کتاب مقدس بررسی کرد که طبق آن تحولات مختلف معنایی از گناه به دست میآید. گناه در دوران اولیه یهودی کاملاً اینجهانی بوده، انجام دادن چیزی است که خداوند از آن خرسند نیست و ملاک ناخرسندی نیز در فهم بشر نمیگنجد. از دوران پادشاهان تا پیش از ویرانی معبد، تخلف از دستورهای تورات ملاک و معیار گناه بوده و خطا نسبت به همنوع همچون فساد اجتماعی، اجرا نکردن عدالت و استثمار توده مردم نیز گناه به شمار میرود. بعد از ویرانی معبد، تأکید تورات صرفاً بر گناه فردی نیست، بلکه علاوه بر آن، آنچه بر حسب عقل و اجتماع نیز گناه دانسته شده وارد این مقوله میشود. در واقع، میتوان گفت گناه، طبق کتاب مقدس عبری، به صورت تدریجی و در دورانهای مختلف تکامل معنایی یافته که با بررسی سیر تاریخی نگارش کتاب مقدس میتوان تحولات معنایی گناه در یهودیت را تبیین و تفسیر کرد.https://adyan.urd.ac.ir/article_111460_04c43f9e2244b9703cc3f16261cea082.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبپژوهش های ادیانی2345-32302320140823Christian Pastoral Theology and Responding the Problem of Evilالاهیات شبانی مسیحی و پاسخ به مسئلۀ شر6788111501FAنعیمه پورمحمدیاستادیار گروه فلسفه دین، دانشگاه ادیان و مذاهب0000-0001-8584-9254Journal Article20140503 <br /> Claimed to be ascribed to Jesus Christ and Paul as the pastors of people, pastoral theology is a part of biblical theology assigned with conveying divine love and care to the people in need of. Due to its nonapological nature this theology normally does not encounter with the problem of evil in a logical or philosophical way. But the problem of evil has a pastoral form too, meaning that when evils are observed in personal life of the believers, they feel like unsafe sheep forsaken by their pastor who was supposed to supply them with security but they are disappointed with him anymore. In response to the problem of evil, pastoral theology has useful solutions based on Jesus Christ model such as reminding divine love and care, using the language of emotions, listening carefully, replacing wrong ideas about suffering with the right ones and emphasizing the anointing of the sick or the people at the point of death.«الاهیات شبانی» قسمی از الاهیات نقلی مسیحی است که وظیفه انتقال عشق و مراقبت الاهی به تمام نیازمندان را بر عهده دارد. الاهیاتی است که نَسَب خود را به مسیح و پولس، در حکم شبانان مردم، میرساند و بنای خود را بر الگوی زندگی شبانی مسیح میگذارد. طبیعی است که مسئلۀ شر در لباس مسئلهای منطقی و فلسفی برای این الاهیات جلوهگر نمیشود، چراکه الاهیات شبانی رسالت مدافعهجویانهای را بر عهده نگرفته است. اما مسئلۀ شر به شکل دیگری با نام مسئلۀ شبانی شر در این الاهیات ظاهر میشود؛ به این معنا که انسانها وقتی در زندگی با شرور مواجه میشوند، احساس گوسفندانِ بیشبانی را خواهند داشت که بیپناه و ناامن رها شدهاند. آنها، که انتظار مراقبت و امنیت از خدای عاشق و خیرخواه خود دارند، با بروز شر در آستانه بیاعتمادی و ناامیدی از خدا قرار میگیرند. الاهیات شبانی در پاسخ به این مسئله با توجه به الگوی عیسی مسیح، اندیشهها و راهکارهای مفید و کارگشایی دارد. یادآوریِ عشق و مراقبت خدا، به کار بستن زبان عواطف، گوش دادن فعال، تصحیح انگارههای نادرست دربارۀ رنج و ترویج انگارههای درست دربارۀ رنج، ارائۀ راهکارهایی برای اجابت دعا و تأکید بر آیین تدهین بیماران و محتضران، از جمله پاسخهای الاهیات شبانی به مسئلۀ شر است. https://adyan.urd.ac.ir/article_111501_d29b77c480c8295aae9e306399e30cb1.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبپژوهش های ادیانی2345-32302320140823Near-Death Experiences; a Survey on Their Nature as Proof of Afterlifeتجربههای نزدیـک به مرگ؛ بررسی چیستی و نحوه دلالت آن در اثبات حیـات پس از مـرگ89108111496FAحمید رضانیااستادیار جامعه المصطفی العالمیه0000-0001-8837-1196مجتبی اعتمادی نیادانشجوی دکتری فلسفه تطبیقی، دانشگاه علامه طباطبایی.Journal Article20140126This article is a critical survey on Near-Death Experiences (NDE), attempting to discover the details and various dimensions of them as proofs for non-body-dependent consciousness and the continuation of human being’s after death life. <br /> The survey shows that although no particular type of the near death experiences can justify the 'Survival Theory', when a combination of them are surveyed in this respect, the survival theory seems more plausible. However, since experiencing biological death of the people having NDE is not provable, it is impossible to build up a theory merely based on this phenomenon about the eventual fate of the human being, s consciousness after irreversible full halt of his brain, s functions, urging one to accept a probable minimal version of the survival theory regarding the NDE observations, as a result. Therefore, the survival theory diminishes to a probable existence of non-body-dependent consciousness. It seems that a complex of evidences and supportive proofs about the NDEs can justify our choice of this very limited version of the survival theory. این نوشتار میکوشد ضمن پرسش از چیستی تجربههای نزدیک به مرگ و اطلاع از جزئیات و ابعاد متنوع آن، نحوه دلالت آن را در اثبات آگاهی مستقل از کالبد فیزیکی و تداوم حیات انسان پس از مرگ، محل بحث و بررسی نقادانه قرار دهد. بررسیهای به عملآمده در نهایت نشان میدهد که اگرچه هیچ ویژگی یا نوع خاصی از تجربههای نزدیک به مرگ به تنهایی نمیتواند نظریه بقا را به انتخابی موجه بدل کند، اما هنگامی که مجموعهای از ویژگیها یا انواعی از تجربههای نزدیک به مرگ با این هدف مطمح نظر قرار میگیرد، انتخاب فرضیه بقا صورت معقولتری مییابد. اما از آنجا که وقوع مرگ زیستشناختی درباره هیچ یک از تجربهگران قابل اثبات نیست، نمیتوان صرفاً با استناد به این پدیده، درباره سرانجام آگاهی انسان پس از توقف کامل و برگشتناپذیر فعالیتهای مغزی نظریهای بنا نهاد. به این ترتیب، صرفاً میتوان روایتی حداقلی از فرضیه بقا را در باب تجربههای نزدیک به مرگ محتمل دانست. بر این اساس، فرضیه بقا به امکان وجود آگاهی فارغ از کالبد فیزیکی در انسان فرو کاسته خواهد شد. به نظر میرسد مجموعهای از شواهد و قراین ناظر به تجربه نزدیک به مرگ میتواند ما را در انتخاب این روایت محدود از فرضیه بقا موجه جلوه دهد.https://adyan.urd.ac.ir/article_111496_328d56ef616a01a4c32d5a8fd24e83a9.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبپژوهش های ادیانی2345-32302320140823Secularization and the Theory of Rational Choice of Religionدنیوی شدن و نظریه انتخاب عقلانی دین109128111499FAاحسان حمیدی زادهدانش آموخته دکتری جامعه شناسی، دانشگاه شیراز.مجید موحددانشیار گروه جامعه شناسی، دانشگاه شیرازJournal Article20140302The theory of rational choice initially was developed by some classical economists and eco-social anthropologists. Furthermore many sociologists of religion define religious behaviors on the basis of secularization theory but due to some shortcomings, this theory could not deliver a comprehensive explanation of the problem. So it seems that the rational choice theory, as a new approach in the sociology of religion, functions like a supplement compensating for the weaknesses of secularization theory. This theory introduces a new form of secularization with a clarification of religious plurality in the modern world, a fact that increases the significance of presenting post-secularism theories on the position of religion. The theory of rational choice shows that the role of religion does not diminish in the society since it coordinates itself with the requirements of the modern society, utilizing benefit-based rational reasons in the arguments.نظریه انتخاب عقلانی، نظریهای است که برخی از صاحبنظران متقدم، به ویژه اقتصاددانان کلاسیک و مردمشناسان اقتصادی و اجتماعی، به آن توجه ویژه داشتهاند و صورت خام ایده انتخاب عقلانی را برخی از آنها پردازش کردهاند. تبیین رفتارهای دینی مردم در دنیای مدرن بر مبنای تبیینهای نظریه دنیوی شدن اهمیت قابل توجهی در جامعهشناسی دین داشت. اما این نظریه به علت پارهای کاستیها نمیتواند تبیین جامع و کاملی را فراهم کند. از همینرو به نظر میرسد نظریه انتخاب عقلانی، به عنوان یک رویکرد جدید در جامعهشناسی دین، میتواند برخی از کاستیهای نظریه دنیوی شدن را جبران کند. این نظریه با تبیینی که از تکثر دینی در دنیای مدرن ارائه میدهد شکل دیگری از دنیوی شدن را مطرح میکند که در خود دین بروز یافته است. این امر اهمیت ارائه نظریههای پساسکولار را افزایش داد تا امکان ارائه تبیین جامعتری از وضعیت دین در دنیای مدرن فراهم شود. بر این اساس، نظریه انتخاب عقلانی دین نشان میدهد که نقش دین در جوامع کاهش نمییابد و دین میکوشد خودش را با اقتضائات جامعه مدرن همراه کرده، در استدلالهای خود از براهین معتبر عقلی مبتنی بر بازار و سود و زیان استفاده کند.https://adyan.urd.ac.ir/article_111499_faf38debfbfd1542ed251bed4b4ab08a.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبپژوهش های ادیانی2345-32302320140823A Comparison between the Ethical and Advisory Content of Pahlavi Texts and Onsor-ol-Maali, s Qaboos Namahمقایسه بازتابهای اخلاقی و سبکی اندرزهای پهلوی با آثار حکمی فارسی (با تکیه بر قابوسنامه)129146111500FAناهیدالسادات قائم مقام فراهانیدانش آموخته دکتری فرهنگ و زبان های باستان، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات.Journal Article20140218The Persian literature enjoys a lot of priceless works containing abundant sources of philosophical and epistemological themes, originating in the rich culture of ancient Iran, indicating the Zoroastrian advanced heritage of culture and ethic, unfortunately forgotten behind the passing centuries. <br /> One of the significant works of Persian didactic literature is Qaboos-Nameh by Onsor-ol-Maali containing a huge amount of ethical and philosophical themes originating in ancient Pahlavi texts. When composing Qaboos-Nameh, Onsor-al-maali undoubtedly had access to some of Pahlavi advice letters like the works of Azarbad Mehr Sepandan and BozorgMehr since there are a lot of similarities between their contents. <br /> Onsor-al-maali, knowing Pahlavi language according to himself, has a lot of ethical advisory themes in his work in common with Pahlavi's advice letters, what this article critically examines.چکیده
در حوزه زبان و ادبیات پارسی آثار ارزشمندی وجود دارد که سرشار از چشمههای حکمت و معرفت است. آن زمان که به دنبال سرچشمههای این معارف عمیق میرویم درمییابیم که بسیاری از سرچشمههای این معارف در فرهنگ غنی ایرانزمین نهفته است و این خود گویای این است که ایرانیان باستان، به ویژه زرتشتیان، در عرصههای اخلاقی و اندرزی پیشگام و پیشقدم بودهاند؛ اما متأسفانه گذر روزگار و سختی زبان این متون، گردی از فراموشی بر روی آنها افشانده است. زدودن گرد و غبار از چهرۀ این معارف کاری درخور و شایسته و در عین حال سخت طاقتفرساست. یکی از آثار فاخر در حوزه ادبیات تعلیمی و حکمی کتاب <em>قابوسنامه</em> اثر عنصرالمعالی کیکاووس بن وشمگیر است که سرشار از پندها و اندرزهای اخلاقی و حکمی است و بسیاری از آنها ریشه در ایران باستان دارد. این مقاله بر آن است تا به صورت تطبیقی و درونمایهای مضامین مشترک اخلاقی را که در متون اندرزی پهلوی و <em>قابوسنامه</em> به کار رفته مشخص کند و سپس میزان تأثیرپذیری آنها را تعیین کرده و بازتاب آنها را نشان دهد.
<br /> کلید واژه :<br /> قابوس نامه –متون پهلوی –حکمت باستان – دین زرتشتی- اخلاقیاتhttps://adyan.urd.ac.ir/article_111500_b8a7facf5a4e7af4ec1f8e04bd9f694d.pdf