قرآن کریم.
اشپولر، بارتولد (1384). تاریخ مغول در ایران، ترجمه: محمود میرآفتاب، تهران: علمی و فرهنگی.
انوشه، حسن (1371). «پادری»، در: دائرةالمعارف تشیع، تهران، نشر شهید محبی.
بدائونی، عبدالقادر (1380). منتخب التواریخ، تصحیح: مولوی احمد علی صاحب، مقدمه: ه. سبحانی، تهران: نشر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
بیانی، شیرین (1381). دین و دولت در ایران عهد مغول، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم.
پزشک، منوچهر؛ سید حسینزاده، هدی (1379). «اکبرشاه»، در: دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج9، ص708-716.
پناهی، یعقوب؛ فتاحی، فرزاد (1391). «تبیبن تسامح مذهبی در بستر حکمرانی اکبرشاه گورکانی»، در: خردنامه، س3، ش8، ص1-14.
جهانگیر گورکانی، نورالدین محمّد (1359). جهانگیرنامه توزک جهانگیری، تحقیق: محمد هاشم، تهران: بنیاد فرهنگ ایران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی.
جوادی، حسن (1378). ایران از دیده سیاحان اروپایی از قدیمترین ایام تا اوایل عهد صفوی، تهران: نشر بوته، چاپ اول.
دائرةالمعارف تشیع (1369). زیر نظر: احمد حاج سیدجوادی، کامران فانی، بهاءالدین خرمشاهی، تهران: نشر سازمان دائرةالمعارف تشیع، ج2.
حائری، عبدالهادی (1378). نخستین رویارویی اندیشهگران ایران با دو رویه بورژوازی تمدن غرب، تهران: امیرکبیر، چاپ سوم.
حسینی خاتونآبادی، میرمحمّد باقر بن إسماعیل (1375). اناجیل اربعه، تهیه: رسول جعفریان، تهران: نشر نقره، چاپ اول.
حقی اوزون چارشی لی، اسماعیل (1368). تاریخ عثمانی، ترجمه: ایرج نوبخت، تهران: انتشارات کیهان، چاپ اول، ج1.
خاویر، جیروم (بیتا). آیینه حقنما، نسخه خطی، مشهد: کتابخانه آستان قدس رضوی، ش11638.
شعبانپور، هدی؛ بختیاری، شهلا (۱۳۹۳). «بررسی و تبیین عوامل سیاسی مؤثر در ایجاد دین الاهی توسط اکبرشاه گورکانی»، عرضهشده در: کنگره بینالمللی فرهنگ و اندیشه دینی، قم، در: http://www.civilica.com/Paper-ICCRT01-ICCRT01_0144
شیمل، آن ماری (1386). در قلمروی خانان مغول، ترجمه: فرامرز نجد سمیعی، تهران: امیرکبیر، چاپ اول.
صلیبا، جمیل (1370). واژهنامه فلسفه و علوم اجتماعی، ترجمه: کاظم برکینسی و صادق سجادی، تهران: بینا.
علوی عاملی، سید احمد (1373). مصقل صفا در تجلیه آیینه حقنما در رد تثلیث نصارا، تصحیح و تعلیق: حامد ناجی اصفهانی، قم: بینا، چاپ اول.
فروم، اریش (1362). دل آدمی، ترجمه: گیتی خوشدل، تهران: نشر نو.
کارپن، پلان (1363). سفرنامه پلان کارپن، ترجمه: ولیالله شادان، تهران: نشر یساولی، چاپ اول.
میراحمدی، مریم (1369). دین و مذهب در عصر صفوی، تهران: امیرکبیر، چاپ اول.
Allami, Abul-fazl (1965). The Ain-l Akbar, Translated in to English by E. Bloshmann, second edition, Delhi.
Amith, J. N. (1965). Dictionary of the Bible, New York: MacMillan Publ. Co, Inc, Vol lll.
Asiatic Society of Bombay (1877). Transactions of the Literary Society of Bombay, Reprinted at Bombay Education Society`s Press.
British Museum, Mss Add. 9854-Missions in India-1582–1693, Letter in Portugese from Jeriniom Xavier, Agra, 6 september 1604, reproduced in SILVA REGO, D. U. Vol. lll.
Camps, A. (1957). Jerome Xavier S. J. and the Muslims of the Mogoul Empire, Supplementa VI of the Neue Zeitschrift fur Missionswissen schaft, Schoneck – Beckenried (Switzerland).
Camps, Arnuulf (2000). Studies in Mission History, Leden: Netherland.
Encyclopaedia Britannica, UK & USA: Encyclopaedia Britannica Inc.
Degoeje, J. (1873). Catalogus Codicum Orientalium Academia Luguno, Vol V.
Fischel, W. J. (1952). "The Bible in Persian Translation", in: The Harvard Theological Review, vol. 45, pp. 3-45.
Rohatek, A. (1866). Emperor Akber’s Repudiation of Islam, Bombay.
[1]. امپراتوری عثمانی (678-1301 ه.ق./۱۲۹۹-۱۹۲۲ م.) نام خود را از عثمان اول، پسر ارطغرل که رهبر ایل ایشان بود، گرفته بودند. نخستین شاه سرشناس ایشان سلطانمحمد دوم معروف به سلطانمحمد فاتح بود که توانست با تصرف قسطنطنیه به فرمانروایی امپراتوری روم شرقی پایان دهد. این زمان را پایان قرون وسطا و آغاز رنسانس میدانند (حقی اوزون چارشی لی، 1368: 1/112-139).
[2]. این شخص در زمان خود در هندوستان شهرت یافت. وی در سال (937 ه.ق./1541 م.) و در دوره همایون گورکانی (937-963 ه.ق.) از پرتغال به هند آمد و در بندر گوا، که پرتغالیها آن را ساخته بودند، پیاده شد (انوشه، 1371: 597). خاندان خاویر نقش بسیار برجستهای در تبشیر مسیحیت در نقاط مختلف هند، چین و ژاپن ایفا کردهاند. علاوه بر این، متولی ساماندهی فعالیتهای تبشیری از طریق مجمع خاصی نیز بودهاند؛ نک.: حائری، 1378: 471 و
Latourette, K. S. (1953). A History of Christianity, pp. 928-930; Mac Gregor, I. A. (1962). "Europe and the East", In: NCMH. Cambridge, Vol. II.
[3]. این شخص یکی از کاتبان مقرب اکبرشاه بود که متأسفانه موفق به یافتن شرح حالی از وی نشدیم.
[4]. نویسنده فقط به یک نسخه کامل از این کتاب دست یافته است که در بخش نسخههای خطی کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره 11638 موجود است. کتاب مشتمل بر 347 برگ نشاستهای گیاهی، معادل 694 صفحه 16× 5/11 است. تاریخ پایان کتاب 1596 م.، و تاریخ پایان استنساخ آن 1609 م. است. این نسخه کامل و بدون هرگونه افتادگی است. علیرغم آنکه در منبع ما (Camps, 2000: 40) به پنج کتابخانه به عنوان دارندگان نسخهای از کتاب اشاره شده، ولی با تماسهایی که با آن کتابخانهها داشتم مشخص شد تنها نسخههای خلاصه آیینه حقنما را در اختیار دارند. این کتابخانهها عبارتاند از: کتابخانه موزه بریتانیا (British Museum)؛ آکادمی لنینگراد (Academy of Leningrad)؛ کتابخانه دانشگاه ادینبورو (Edinburgh University Library)؛ کتابخانه واتیکان (Biblioteca Vaticana)؛ کتابخانه کازاناتنس روم (Casanatense Library at Rome)؛ کتابخانه ملکه، کالج کیمبریج (Library of Queen’s College). کتابخانههای واتیکان و آکادمی لنینگراد پاسخی به نامه ارسالی ندادند. کتابخانه موزه بریتانیا بنده را به جستوجوی فهرست خود راهنمایی کرد که نام این کتاب در آن وجود نداشت. کتابخانه کازاناتنس ابتدا مبهم پاسخ داد که 4 نسخه از این مؤلف در اختیار دارد؛ که این کتاب در زمره آنها دیده نمیشد؛ ولی بعداً در پاسخ دیگری اظهار داشتند که این کتاب را در اختیار ندارند. تنها پاسخ مثبت از کتابخانه دانشگاه ادینبورو بود که تصریح میکرد نسخهای با 258 صفحه در اختیار دارند؛ که البته خلاصه این کتاب است. این دادهها مؤید اظهارات شفاهی برخی مسئولان کتابخانه آستان قدس رضوی، است که: «تنها نسخه منحصر به فرد در اختیار ما است».
[5]. بر اساس اظهاراتی که خاویر از این روحانی در اثر خود نقل میکند، به نظر میرسد وی از اهل تسنن بوده است. علاوه بر آن، اکبر میانه خوبی با شیعیان نداشته تا آنها را در مباحثات خود شرکت دهد (شیمل، 1386: 156).
[6]. سید احمد علوی عاملی، نقدی بر آیینه حقنما با عنوان «مصقل صفا در تجلیهٔ آیینه حقنما و رد تثلیث نصارا» نگاشت. هانری کربن دربارهٔ این اثر علوی عاملی مینویسد: «این اثر با ادبیات بسیار قوی و مؤدبانهای تألیف شده است. مؤلف در ابتدای هر فصل از مصقلالصفا، بخش کوتاهی از آیینه حقنما را ذکر کرده، و سپس نقد خود را بر آن اشاره میکند و از مسیحیان میخواهد که زنگار از آیینهٔ خود بزدایند».
[7]. School of Oriental and African Studies
[8]. De Officiis (On Duties or On Obligations اثری از مارکوس تولیوس شیشرون، که در سه بخش است. شیشرون در این اثر تصور آرمانی خود از نحوه زندگی و احترام متقابل و ضروریات اخلاقی را بیان میکند. کتاب 44 سال پیش از میلاد، ظرف 4 هفته در 62 سالگی و آخرین سال حیات شیشرون نگاشته شده است؛ نک.:
Encyclopaedia Britannica, De Officiis (On Duties or On Obligations), 8/9/2016
[9]. عبدالقادر بدائونی از وقایعنگاران دوره گورکانیان هند و نویسنده کتاب منتخب التواریخ، که بیرحمانه از اکبرشاه انتقاد میکرد. اثر او در 1595 م. به اتمام رسید، اما آن را در دوره جهانگیر منتشر کرد. وی روزگار اکبر را هرج و مرج روشنفکرانه مینامد (شیمل، 1386: 33)؛ و نیز نک.: بدائونی، 1380، ج2.
[10]. «برهمنی از ولایت کالپی که مداحی هنود پیشهٔ او بود، و فهم و ادراکی بلند داشت. در سال 980 ه.ق. به ملازمت آمده به تقریب همزبانی و تصرف در مزاج به منصب عالی و شرف ندیمی مشرف گشته و به راجه بیربر، یعنی بهادر نامور، مخاطب شد» (بدائونی، 1380: 2/110).
[11]. مجموعهای از اعتقادات که در جوامع غیرمتمدن رواج دارد و شامل توانایی تشخیص، درمان و گاهی ایجاد بیماریهایی است که از ارتباط با ارواح یا تحت سلطه آنها قرارگرفتن پدید میآید. ریشه لغت «شمن» از قبایل تانگوس (Tungus) سیبری، و معنای تحتاللفظی آن «کسی که میداند» است. انواع مختلف شمنیسم در سراسر جهان وجود دارد، و شمنها را پزشک یا جادو- پزشک هم مینامند. آنان با کمک ابزاری خاص و آدابی ویژه، همچون راهرفتن روی زغال گداخته، با ارواح ارتباط برقرار میکنند و با رهاکردن بدن خود و سیر در آسمانها، از آنها پاسخ مقتضی را میگیرند. برای انجامدادن این کار، از دف استفاده میکنند؛ زیرا ریتم پیدرپی و موزون دف که شبیه به ضربان قلب است، شمن را به حالت خلسه فرو میبرد. آنچه نزد غربیها بیماری روانپریشی تلقی میشود، در قبایلی که به شمنها اعتقاد دارند، تسخیر روح بوده و معالجه آن به دست شمن میسر است. (بیانی، 1381: 1/7).
[12]. توماس یا تومای حواری، که گاه تومای شکاک یا دوقلو نیز شناخته میشد. یکی از حواریون حضرت مسیحj است که بیشتر به علت شکاکی درباره زندهشدن مسیح معروف است.
[13]. برخی معتقدند ترجمه مذکور از کتاب مقدس به اوایل دوران ظهور فارسی دری باز میگردد و آنچه در دوران مغولها انجام شد صرفاً استنساخ همان متون بود .(Roman Prineeps, 1590-1591, Vol lll, p. 1615)
[14]. این انجیل را مسعود ابن ابراهیم در سال 712 ه.ق. (1312-1313 م.) تدوین کرد؛ و اولین دستنوشته فارسی است که در حدود 1574 م. به واتیکان راه یافته است (Fischel, 1952: 29).
[15]. پادشاه اسپانیا که دولتی مرکزی تشکیل داد. وی دین را تابع دولت کرد و همواره خود را کاتولیک مینامید و بر حفظ وحدت دینی تأکید داشت. فیلیپ، مسلمانانی را که پس از پذیرفتن آیین کاتولیک، هنوز عبادات را به شیوه اسلامی انجام میدادند تحت فشار قرار داد. در سال ۱۵۶۷ م. دستوری صادر کرد و هر گونه اجرای مراسم اسلامی، استفاده از زبان عربی، و داشتن کتابهای عربی را ممنوع اعلام کرد؛ نک.: Philip II of Spain", in: Encyclopædia Britannica"
[16]. پاپازیان (Papazian) این نسخه را بررسی کرده و معتقد است ترجمه آن از متن سریانی انجام شده و مترجم حتی به متون یونانی و ارمنی نیز توجهی نکرده است. همچنین، میکائیل کاسیری (Michaelis Casiri) سوری مارونی که مسئولیت تهیه فهرست کتابخانه اسکوریال (Escurial) عربی- اسپانیایی را در قرن 17 میلادی به عهده داشته، معتقد است بهدشواری میتوان مترجم و زبان متنی را که ترجمه نسخه اهدایی به فیلیپ دوم بر اساس آن انجام شده است مشخص کرد. وی معتقد است این ترجمه قطعاً پیش از قرن 8 میلادی انجام شده است. البته خاویر نیز این نظر را تأیید میکند که این ترجمه 8 قرن قبل انجام شده باشد (شیمل، 1386: 50-52).
[17]. اکو، پری پُرحرفی بود که هرا او را محکوم به خاموشی ابدی کرده بود و فقط اجازه داشت آخرین سیلاب کلماتی را که از دهان هر کس خارج میشد تکرار کند. این پری زیبا، وقتی نارسیس را دید، یک دل نه صد دل عاشق او شد. امّا نارسیس پسر جوانی بود که از عشق چیزی نمیدانست و دخترانی را که عاشق او میشدند مسخره میکرد. سرانجام دختران از خدایان خواستند که نارسیس را تنبیه کنند. خدایان نیز کاری کردند که نارسیس صورت خویش را در آب چشمهای بدید و یک دل نه صد دل عاشق خود شد. بر اثر همین عشق، و از آنجا که امکان وصالی برای او وجود نداشت، نارسیس روز به روز ضعیفتر و نحیفتر شد تا اینکه سرانجام جان سپرد. درست در همان محلی که نارسیس مرده بود، نخستین گل نرگس (نارسیس) رویید. امّا اکو که از عشق نارسیس بهشدت ضعیف و ناتوان شده بود، هنگامی که خبر مرگ او را شنید، آنچنان نحیف شد که به اکو (انعکاس صدا) تبدیل گردید؛ نک.:
Rhodewalt, Frederick, (8/9/2016). "Narcissism", in: Encyclopædia Britannica